خرابات

یادداشت‌های یک نیمه فعال فرهنگی!

خرابات

یادداشت‌های یک نیمه فعال فرهنگی!

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مؤسسه فرهنگی اندیشمندان جوان» ثبت شده است

امام خمینی (ره): «اگر این مسجد و مرکز ستاد اسلام قوی باشد، ترس از فانتوم‌ها نداشته باشید. ترس از آمریکا و شوروی و این‌ها نداشته باشید. آن‌روز باید ترس داشته باشید که شما پشت بکنید به اسلام، پشت کنید به مساجد.»

حضرت امام (ره) خطر خالی شدن مساجد را بیشتر از جنگنده‌های دشمن می‌دانستند و این نشان از اهمیت حضور مردم در سنگری به نام مسجد دارد؛ مسجدی که پیامبر اسلام (ص) آن را به عالی‌ترین محل مراجعات مردم تبدیل کردند و درش را به روی عموم بازگذاشتند و هیچ‌گاه تقدّم و اولویتی برای استفاده گروهی خاص از مسجد قائل نشدند.

اما متاسفانه امروز مساجد زیادی را در سراسر کشور سراغ داریم که عدم مدیریت صحیح و عدم تعامل بین نسل جوان و قدیمی‌ترها و بین گروه‌های مختلف سبب شده تا جمعیت آن‌ها به حداقل برسد. جذب و دعوت جوان امروز که فکر و ذهنش مورد تهاجم رسانه‌های ماهواره‌ای و اینترنتی است، مهارت می‌خواهد که نه تنها هیئت امنا و مدیریت‌کنندگان مساجد این چنین مهارتی ندارند بلکه در اغلب موارد اگر همان جوان پایش را در مسجد بگذارد، به دلیل عدم فضاسازی مناسب بهانه‌ای برای ماندن پیدا نمی‌کند یا این‌که در روزهای ماه محرم در سال‌های اخیر برخلاف گذشته، برنامه‌ مساجد به حداقل می‌رسد و با خالی شدن مساجد، مردم به خصوص جوان‌ها به سمت تکیه‌ها سوق داده می‌شوند.

هدف از این نوشتار صرفا بیان مشکلات نیست بلکه هدف، طرح یک راه حل زورخانه‌ای است! اگر اهل ورزش باستانی هستید یا حداقل یک بار برای تماشا به زورخانه رفته باشید حتما دیده‌اید که جوان‌‌‌ها وسط گود میل می‌اندازند و می‌چرخند و بزرگ‌ترها و ریش‌سفیدها دور گود می‌نشینند و تماشا می‌کنند. وقتی بزرگی وارد ‌می‌شود مرشد به احترامش زنگ را به صدا درمی‌آورد و بقیه با احترام خاصی با وی سلام و علیک می‌کنند و دست روی سینه می‌گذارند. اگر جوانی بخواهد وارد گود شود ابتدا رخصت می‌گیرد و ... . تطبیق این آداب برای مدیریت یک مسجد، کار خیلی سختی نیست. بزرگترها در کمال احترام فعالیت‌ها را به جوان‌ها واگذار می‌کنند و با حضورشان مایه دلگرمی آن‌ها می‌شوند و البته می‌توانند نظرات‌شان را بدون دخالت مستقیم انتقال دهند. همچنین طبیعی است جوان، اولین چیزی که یاد می‌گیرد حفظ احترام و رعایت شأن بزرگ‌تر است که با اضافه کردن مهارت‌های تربیتی می‌توان إن‌شاءالله مسجدی پویا داشت. همان‌طور که نمونه‌هایی از مساجد موفق در حال حاضر مشغول فعالیت هستند.

::

ورزش باستانی

::

البته برای حاکم شدن فرهنگِ مدیریتِ صحیح در مساجد، نقش مسئولین بر کسی پوشیده نیست؛ مسئولینی که ابتدا باید خودشان به اهمیت حضور در مسجد پی ببرند نه این‌که اجلاس روز جهانی مسجد را در برج میلاد(+) و یادوراه شهدا را در تالارها(+) برگزار کنند!

حضرت امام (ره) در بیان دیگری فرمودند: «ای ملت! مسجدهای خودتان را حفظ کنید، روشنفکر غربی نباشید، ای حقوق‌دان‌ها! مسجدها را حفظ کنید؛ بروید به مسجد، تا این نهضت به ثمر برسد و مملکت شما نجات پیدا کند»

ما رفقای باب!!

يكشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۹ ب.ظ

این یادداشت رو برای بروشوری نوشته بودم که در همایش «جوان منتظر» مؤسسه فرهنگی اندیشمندان جوان تحویل شرکت‌کنندگان داده شد:

::

ما رفقای باب!

از طرف پرسیدند: چرا سیگار می‌کشی؟! جواب داد: امان از رفیق ناباب!

رفاقت در زندگی هر آدمی سهمی دارد و این سهم در بعضی زندگی‌ها زیاد است و در بعضی دیگر، کم! بعضی‌ها وقت گرفتاری رفیقی ندارند تا به دادشان برسد یا رفیق دارند اما آن‌ها مرام لازم را ندارند! بعضی‌ها از بس برای رفاقت‌شان وقت خرج می‌کنند و اصطلاحا رفیق‌بازی می‌کنند که کار و زندگی‌شان تعطیل می‌شود و خدا نکند آدم، گیر رفیق ناباب بی‌افتد. نیاز نیست تعدادش زیاد باشد؛ یکی‌شان کافی است تا زندگی هفت نسل بعدمان را تباه کند! خلاصه این‌‌که رفیق بد در خوش‌بینانه‌ترین حالت، مانع و سرعت‌گیری است در مسیر پیشرفت‌مان. فرقی هم ندارد در چه سنّی باشیم از کودکی تا بزرگسالی، افرادی اطراف‌مان هستند که به آن‌ها رفیق، دوست یا هم‌نشین می‌گوییم.

::

از طرف پرسیدند: ناراحتی؟! جواب داد: آره! گفتند: خُب «نا»شو بردار راحت می‌شی!!

حالا که رفاقت این همه تاثیرگذار است تصمیم گرفتیم «نا»ی ناباب را برداریم و برای هم رفیق «باب» باشیم! رفاقتی که سهم زیادی در زندگی‌مان دارد. رفاقتی که دغدغه‌هایش مشترک است از پر کردنِ مناسبِ وقت‌های خالی و فراغت گرفته تا درس و امتحان و انتخاب رشته! از ورزش و اردو گرفته تا کنکور و ادامه تحصیل. رفاقتی که اگر هم وقت زیادی بگیرد، توجه به زندگی هر فرد و رشد و پیشرفت او یک اصل است. رفاقتی که نه تنها سرعت‌گیر نیست بلکه سرعتِ رشدِ آدم را زیاد هم می‌کند. رفاقتی که تمامی ندارد! ما سعی داریم این‌چنین رفیقی باشیم، ما رفقای باب!

::

اردوی مشهد - 93

آرامگاه فردوسی، اردوی مشهد - مرداد 93

::

آن رفیق نایاب!

اگر تجربه رفاقت با افراد مختلف را داشته باشیم متوجه می‌شویم بعضی‌ها فقط اگر برای‌شان نفعی باشد، دور و برمان هستند و بعضی دیگر که لطف‌شان بیشتر است تا آن‌جا که از دستشان بربیاید اما کسی که همیشه پای قول و قرارش هست و کارهای زیادی از دستش برمی‌آید و پای ثابت درد دل‌های زندگی‌مان هست و همیشه دست‌مان را می‌گیرد فقط یک نفر است که نهایتِ همه دوستی‌های ما رفاقت با اوست. هدف از هم‌نشینی‌های ما توجه به اوست. رفیقی که نایاب است. حتما خودتان هم می‌دانید منظورم خودِ خداست؛ رفیقی که همیشه هست، یا رفیقَ مَن لا رفیق لَه!