خرابات

یادداشت‌های یک نیمه فعال فرهنگی!

خرابات

یادداشت‌های یک نیمه فعال فرهنگی!

مدیریت جهادی یا بروکراسی عصر حجری؟!!

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۵ ب.ظ

+ برای برگزاری مراسم محرم از آموزش و پرورش ناحیه، خواستیم که مدرسه‌ای در اختیارمان بگذارد. در حال حاضر نامه درخواست‌مان در اتاق رئیس گم شده است از یابنده تقاضا می‌شود آن را هرچه سریعتر در آلبوم خاطرات خود ثبت کند!

+ برای برپایی ایستگاه صلواتی، طبق روال قانونی از اداره کل تبلیغات اسلامی استان خواستیم که هیئت‌مان را جهت دریافت مجوّز به شهرداری معرفی کند. بعد از سه روز گفتند معرفی کردیم و شما بروید شهرداری پیگیری کنید. رفتیم شهرداری گفتند خبری از معرفی نیست. برگشتیم تبلیغات اسلامی متوجه شدیم هیئت‌مان از لیست جا افتاده!! اینطور پیش برویم باید به فکر ایستگاه صلواتی سال آینده باشیم تازه اگر شهرداری موافقت کند!

::

پ.ن:

+ دعا کنید نیّت‌مون خالص بشه شاید گیر کار همین‌حا باشه...

+ عنوان این یادداشت در بعضی نسخ «مدیریت جهادی یا بروکراسی عصر قجری؟» آمده!!

ما رفقای باب!!

يكشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۹ ب.ظ

این یادداشت رو برای بروشوری نوشته بودم که در همایش «جوان منتظر» مؤسسه فرهنگی اندیشمندان جوان تحویل شرکت‌کنندگان داده شد:

::

ما رفقای باب!

از طرف پرسیدند: چرا سیگار می‌کشی؟! جواب داد: امان از رفیق ناباب!

رفاقت در زندگی هر آدمی سهمی دارد و این سهم در بعضی زندگی‌ها زیاد است و در بعضی دیگر، کم! بعضی‌ها وقت گرفتاری رفیقی ندارند تا به دادشان برسد یا رفیق دارند اما آن‌ها مرام لازم را ندارند! بعضی‌ها از بس برای رفاقت‌شان وقت خرج می‌کنند و اصطلاحا رفیق‌بازی می‌کنند که کار و زندگی‌شان تعطیل می‌شود و خدا نکند آدم، گیر رفیق ناباب بی‌افتد. نیاز نیست تعدادش زیاد باشد؛ یکی‌شان کافی است تا زندگی هفت نسل بعدمان را تباه کند! خلاصه این‌‌که رفیق بد در خوش‌بینانه‌ترین حالت، مانع و سرعت‌گیری است در مسیر پیشرفت‌مان. فرقی هم ندارد در چه سنّی باشیم از کودکی تا بزرگسالی، افرادی اطراف‌مان هستند که به آن‌ها رفیق، دوست یا هم‌نشین می‌گوییم.

::

از طرف پرسیدند: ناراحتی؟! جواب داد: آره! گفتند: خُب «نا»شو بردار راحت می‌شی!!

حالا که رفاقت این همه تاثیرگذار است تصمیم گرفتیم «نا»ی ناباب را برداریم و برای هم رفیق «باب» باشیم! رفاقتی که سهم زیادی در زندگی‌مان دارد. رفاقتی که دغدغه‌هایش مشترک است از پر کردنِ مناسبِ وقت‌های خالی و فراغت گرفته تا درس و امتحان و انتخاب رشته! از ورزش و اردو گرفته تا کنکور و ادامه تحصیل. رفاقتی که اگر هم وقت زیادی بگیرد، توجه به زندگی هر فرد و رشد و پیشرفت او یک اصل است. رفاقتی که نه تنها سرعت‌گیر نیست بلکه سرعتِ رشدِ آدم را زیاد هم می‌کند. رفاقتی که تمامی ندارد! ما سعی داریم این‌چنین رفیقی باشیم، ما رفقای باب!

::

اردوی مشهد - 93

آرامگاه فردوسی، اردوی مشهد - مرداد 93

::

آن رفیق نایاب!

اگر تجربه رفاقت با افراد مختلف را داشته باشیم متوجه می‌شویم بعضی‌ها فقط اگر برای‌شان نفعی باشد، دور و برمان هستند و بعضی دیگر که لطف‌شان بیشتر است تا آن‌جا که از دستشان بربیاید اما کسی که همیشه پای قول و قرارش هست و کارهای زیادی از دستش برمی‌آید و پای ثابت درد دل‌های زندگی‌مان هست و همیشه دست‌مان را می‌گیرد فقط یک نفر است که نهایتِ همه دوستی‌های ما رفاقت با اوست. هدف از هم‌نشینی‌های ما توجه به اوست. رفیقی که نایاب است. حتما خودتان هم می‌دانید منظورم خودِ خداست؛ رفیقی که همیشه هست، یا رفیقَ مَن لا رفیق لَه!

سالی که نکوست از بهارش پیداست...

شنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۶ ب.ظ

... آنچه نقطه‌ی مهم‌تر عرض من است، خطاب به جوانهایی است که در سرتاسر کشور فعّالیّتهای فرهنگی را به صورت خودجوش شروع کردند که بحمدالله خیلی هم وسیع شده است. من میخواهم بگویم آن جوانهایی که در تهران، در شهرهای گوناگون، در استانهای مختلف، در خود مشهد، در بسیاری از شهرهای دیگر کار فرهنگی میکنند، با اراده‌ی خودشان، با انگیزه‌ی خودشان ـ کارهای بسیار خوبی هم از آنها ناشی شده است که از بعضی از آنها ما بحمدالله اطّلاع پیدا کردیم ـ کار را هرچه میتوانند به‌طور جدّی دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوانهای مؤمن و انقلابی، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملّت، ایفا کرده است.

امام خامنه ای 93/1/1

::

امام خامنه ای

::

پ.ن:

+ این اول سالی حجت بر ما تمام شد نه فقط برای امسال برای یک عمر...

  • ۳ نظر
  • ۰۲ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۱۶

برای جذب حداکثری، حداقلی کار کنید!

سه شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۲:۴۲ ب.ظ

کلیاتی از کیفیت کار فرهنگی در کلام حاج آقای پناهیان

لینک دانلود (+) 5.15 مگابایت، 15 دقیقه

از فجر کلیپ

::

رهایی!

دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۳۵ ق.ظ

از کتاب اقیانوس آلام (نوشته‌ی محمد سهرابی):

کارهای بیرون از خانه را بر عهده‌ی علی گذاشت و به فاطمه گفت که کارهای داخل خانه را انجام بدهد. فاطمه گفته بود: «از این‌که پدرم کارهای مردان را از گردن من برداشت به‌قدری خوشحالم که فقط خدا می‌داند.»

بحارالانوار، ج43، ص81


بشورم و بپزم و بسابم...

شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۵۰ ب.ظ

استاد می‌گفتند (نقل به مضمون با اندکی دخل و تصرف!):

پسر و دختر باید در مراحلِ اولِ آشنایی قبل از ازدواج، وظایف خود را کاملا بشناسند و با هم‌دیگر در میان بگذارند تا برای هر دو طرف کاملا معلوم و واضح شود، مثلا قرار بگذارند کارهای داخل خانه بر عهده زن و کارهای بیرون بر عهده مرد باشد.

مطرح کردن این بحث از آسیبی جلوگیری می‌کند که متاسفانه در طول زندگی بعضی از خانواده‌ها دیده شده است. آسیبی که نتیجه‌ی آن دیالوگ معروفی است از زنِ خانه: «کار من شده همش بشورم و بپزم و بسابم!» این حرف به همان اندازه اشتباه است که مرد بگوید: «من همش باید برم کار کنم و پول دربیارم!». فردی که آگاه به وظایف خود است هیچ‌گاه حق ندارد به‌خاطر انجام کارهایش، منّت بر سر همسر خود بگذارد و یا اعتراضی کند وقتی زن، پختن و شستن را جزئی از وظایف خود بداند و مرد پول درآوردن را. حالا اگر مرد، کاری از کارهای خانه و یا زن، کاری از کارهای بیرون از خانه را انجام بدهد که برایش مقدور است، نه تنها مرتکب اشتباه نشده بلکه این رفتار باعث ایجادِ محبتِ بیشتر در خانواده می‌شود.

طبیعی است اگر زن، شاغل است نوع تقسیم وظایف می‌تواند متفاوت باشد اما اصل این مطلب، صرفا روشن شدن وظایف هر فرد قبل از شروع زندگی مشترک است.


وصل کردن!

دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۰۶ ق.ظ

اگر یک نفر را به «او» وصل کردی

برای سپاهش تو سردار  ِ یاری...


::

 شب نیمه شعبان 1392


خشونت، خشونت می‌آورد...

چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۲۹ ب.ظ
  • ۱ نظر
  • ۲۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۲۹

یاد بگیر، فلانی همسن توست!

دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۵۰ ب.ظ

«در بسیاری از موارد، ملامت زیاد، بیشتر نفرت ایجاد می‌کند؛ مثلاً خیلی افراد در تربیت فرزندان این اشتباه را مرتکب می‌شوند. دائماً بچه را ملامت می‌کنند و سرکوفت می‌زنند:‌ فلان بچه هم، هم‏سن توست، ببین چطور پیش رفته، تو خیلی نالایق هستی!؟ خیال می‌کنند با این ملامت‌ها غیرت بچه تحریک می‌شود، در صورتی که در این موارد، اگر ملامت از حدش بگذرد، عکس‌العمل خلاف ایجاد می‌کند. روح او حالت انقباض و فرار پیدا می‌کند و او از نظر روحی بیمار می‌شود و دنبال آن کار هم محال است که برود.»

استاد شهید مطهری

.............................

پ.ن: «اندر آداب انتقاد کردن»، مقاله‌ای کوتاه که بسیار خواندنی است.

  • ۱ نظر
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۵۰

انتقادپذیر واقعی!

دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۳۹ ب.ظ

صحبت ما اینجا نیست:

همیشه بحث در این است که وقتی انتقادی به شما وارد می‌شود آن را بپذیرید و در همان لحظه با طرف مقابل برخورد نکنید و عصبانی نشوید. بر همین اساس افراد به دو دسته تقسیم می‌شوند یا انتقادپذیرند یا خیر!

بحث ما اینجاست که:

دسته‌ی سومی هم وجود دارند. افرادی که به ظاهر انتقاد را پذیرفتند و با خونسردی با منتقدان خود مواجه می‌شوند اما در عمل یا مثل ِ قبل، رفتار می‌کنند یا به طور کل از کار کنار می‌کشند. این افراد بعد از شنیدن انتقادها، قابل تشخیص با انتقادپذیران واقعی نیستند و باید پذیرفتن انتقاد را در عمل آن‌ها بررسی کرد.

در حقیقت می‌توان این فرد را در همان دسته افرادی قرار داد که انتقادپذیر نیستند اما به دلیل اهمیت موضوع، ترجیح دادم به طور مستقل معرفی‌شان کنم.

  • ۰ نظر
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۳۹